فصل بهارت جانا چه زیباست ولی چه فایده

وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ

و هر چیز زنده‏اى را از آب پدید آوردیم آیا [باز هم] ایمان نمى‏آورند

هر کجا که آب باشد زندگی هم آنجاست و هر کجا که آب باشد و کسی درست مصرف نکند در حقیقت زندگی را ضایع می کند .

موضوع انشاء امروز ::: سد آب روستا

فصل بهار بعد از سختی ها و سردی ها و تاریکی های زمستان یکی از بیشمار رحمت های خداوند است بر بندگانش اما رحمت خداوند برای این نیست که بی تفاوتی و غفلت در انسان ایجاد کند و صرفا برای استفاده باشد و رحمت خدا دارای آیه و نشانه است برای پی بردن به حکمت الهی که همه اینها جز برای سعادت انسان نیست.

اگر آبی روان است ، اگر خورشید و زمینی هست جز برای انسان نیست

همان طور که می دانید و می دانیم روستای ما از لحاظ جغرافیایی (یا به قول دوستان سوق الجیشی ) در منطقه ای قرار گرفته که در نوع خودش بی نظیر است . منطقه ای که قسمت شرق آن به دشتهای اردبیل و غرب آب به مناطق مرتفع و ییلاقی کوه سبلان و کوهای شهرستان مشکین شهر ختم می شود .

 از آنجا که وجود این کوه ها موجب ریزش باران در فصل های بهار و پائیز و همچنین برف در فصل زمستان می شود رود های روستا در این فصل ها پیوسته جریان دارند اما فصلی که برای فعالیت مساعد می باشد فصل تابستان است به بیان دیگر این فصل ویژگی خاص خود را دارد نه دمای زیر صفر و روزهای کوتاه زمستان را و نه باد های پائیزی و روزهای سردش را تنها ترین فصلی است همه حوصله کار کردن دارند و هم فصل بازگشت جوانانی است که برای کار به سایر شهرستان ها رفته اند.

اما چه سود که در این فصل در روستای عزیز ما زندگی جریان و رونقی ندارد چون به آب است زندگی و زندگانی.

و مشکل همان نبود سد آب است .

با آمدن این فصل قطع شدن آب لوله کشی به مدت 22 ساعت شیرینی زندگی را آن هم در چنین منطقه ای برای ما تلخ می کند

با آمدن این فصل دیدن نهالی که از راس خود به پائین در حال خشک شدن است جگر هر موجود زنده ای را می سوزاند

با آمدن این فصل دیدن بچه ای بدور از فضای تحصیل و مدرسه که گاوهای و گوسفند خود را به سر چندمین چشمه می برد و آبی نمی یابد آن هم در چنین منطقه ای خاطر هر انسانی را می آزارد.

با آمدن این فصل دیدن دست های بالا رفته مردان و زنان روستا که ای خدا قوت خورشید را کم کن مبادا کشت های ما روی گل های خود جزغاله کند دل هر بیننده ای را آزده می کند.

با آمدن این فصل دشت های روستا خشک و شبیه برهود می شود و ....

و هنوز هم که هنوزه کسی در این روستا به فکر ایجاد سد آبی نیست

 و هیچ رحمت خدا بی حکمت نیست و چون ما ایمان نداریم و مومن نیستیم از رحمت الهی درس نمی گیریم

که اگر زندگی می خواستیم به فکر آب می بودیم ،، که بفکر سد بودیم ،، که نمی گذاشتیم 12 ماه سال را رود خانه هایمان که حامل رحمت الهی است از کنار ما بگذرد و ما همچنان در خواب باشیم

و تو ای دوست عزیز همشهری ام تو بدان که اگر شورای اسلامی روستا (که نه اصلا معنی شورا دارد و نه بویی از اسلام ) و بخشداری و فرمانداری و استانداری اردبیل عرضه ندارند همچنان که برای اداره امور مردم برنامه ای ندارند، زندگی تو را ضایع می کنند.

وظیفه توست تا قدمی برداری ... شاید فردا دیر باشد

و چقدر خنده دار است که ما باز هم عکس پست می کنیم و صورت با سیلی سرخ می کنیم

که بگیم ببین؟؟؟ ببین چقدر کند ما (روستای ما ) قشنگه ؟؟؟

راحت بهت بگم عزیزم ما صادق نیستیم - گولتون می زنیم

روستای ما اینگونه پیش برود اصلا هم زیبا نیست بلکه فاجعه است

خدا نیاورد روزی که رحمتش موجب عفلت ما شود 

ولسلام 

با تشکر

در ضمن نظر شما هم برای ما مهم است

برای ما نظر بگذارید